در امتدادِ روزهای رفته

سلام خوش آمدید

انگار خیلی وقت‌است می‌شناسمت

چهارشنبه, ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ۱۱:۱۷ ق.ظ

نمی‌دانم برای شما هم پیش آمده یا نه؛ اما برای من از یک جایی به بعد همه‌ی آدم‌هایی که دیدم فقط تکرار آن‌‌هایی بودند که قبلا می‌شناختم. هرکس به نحوی برایم یادآور فرد دیگری‌ بود. مثلا بعضی‌ها ظاهرشان، بعضی‌ها ویژگی‌های شخصیتی‌شان، یا رفتار، طرز حرف زدن و خیلی چیزهای دیگر. مثلا آن دختر اتاق رو به رویی وقتی می‌خندد شبیه مهدیس می‌شود. یا آن یکی چقدر شبیه دخترعموی گلناز است. و آقای اشرفی مرا یاد عمویم می‌اندازد.

انگار هر کسی را قبلا یک جایی دیده‌ام و بعد مثل اینکه در یک چرخه‌ی بی‌انتهای تکراری گیر کرده‌باشم، خاطرات بخش‌های مختلف زندگی‌ برایم دوباره اتفاق می‌افتد! من آدم‌های جدید را با قبلی‌ها اشتباه می‌گیرم و حس می‌کنم این لحظه‌ها ادامه‌ی روزهای گذشته‌‌اند. حالا کی همه‌چیز سخت‌تر می‌شود؟ وقتی با فردی رو به رو می‌شوم که برایم یادآور کسی است که رابطه‌ی پیچیده، تنفرآمیز یا پر از خشم با او داشتم. بعد به طور ناخودآگاه از آن فرد فاصله می‌گیرم. هر نشانه‌ی کوچک مبنی بر کم شدن این فاصله برایم یک زنگ هشداردهنده‌ی خیلی پر سر و صدا راه می‌اندازد. من برای اینکه دوباره آن روزها برایم تکرار نشود بیشتر فرار می‌کنم و فاصله می‌گیرم و بدتر از قبل رفتار می‌کنم. و نمی‌دانم چرا نمی‌توانم بپذیرم که این فرد برای خودش یک آدم جداگانه است. و قرار نیست مثل کسی که من توی ذهنم می‌شناسم باشد.

حالا تصور کنید با کسی آشنا شوم که برایم مخلوطی از دو نفر باشد. وقتی باهم صحبت می‌کنیم احساس می‌کنم هر دو نفر آن‌ها رو به رویم نشسته‌اند. و من چون در گذشته با هرکدام از این آدم‌ها به نحو متفاوتی رفتار می‌کردم، حالا نمی‌دانم با این کسی که هردوی آن‌ها را درونش دارد، چطور رفتار کنم؟!

  • Fateme :)

نظرات (۵)

آخی :((

آره 

واسه منم شده

پاسخ:
دیدییی؟؟؟؟
حس یطوری‌ایه!!!

اره خیلی یه طوریه 

و تو نمی دونی از روی برگه امتحانی که یه بار نوشتی تقلب کنی یا سعی کنی به چشم یه سوال جدید ببینیش

پاسخ:
این دقییییقااا بهترین مثالی بود که میشد اورد!!!
  • زری シ‌‌‌
  • من شاید در نگاه اول با یکی که قبلا بوده اشنا به نظر بیاد

    ولی بعد از یه مدتی که رابطه عمیق میشه واسه خودش یه شخصیت جداگانه تو ذهنم تشکیل میده

     

    شایدم هنوز اونقدر بزرگ نشدم که ادما تکراری شن هنوز جدیدن XD

    پاسخ:
    اتفاقا وقتی خودمم بهش فکر میکنم، قبلنا تهش این شکلی میشدم؛ یعنی همینکه اول شبیه بود یه نفر برام و بعد خودش تبدیل میشد به کشی که دیگران شبیهشن!😅
    الآن هم شاید در نهایت به همین برسم!

    البته مردا همشون مثل همن

    تفاوت برای زن هاست😂😂😂

    پاسخ:
    حق😁👍🏻

    به شدت و عمیقن جمله‌ی اولت رو درک می‌کنم.از یک جایی به بعد آدمها برای من هم تکراری میشن.انگار چند مدل آدم داریم در رنگ‌ها و ابعاد متفاوت

    پاسخ:
    دیدییییی؟؟؟
    دقیقا همینجوریه....

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">