خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق
دوشنبه, ۷ تیر ۱۴۰۰، ۱۱:۳۹ ب.ظ
و من از تمام جهان، دوباره پناه می آورم به تو و خیالِ همیشه محالت. به حرفهایی که باهم نمیزنیم، خاطراتی که نداریم، نگاههایی که به چشمان یکدیگر منتقل نمیکنیم، لبخندی که رو به من نمیزنی و من که هرگز دستهایت را بین انگشتانم گره نمیزنم و دنیا را در آغوشت فراموش نمیکنم.
" رویا"؛ تنها راه رسیدنِ ممکن برای من است که مدتهاست حتی از رویایت هم دور افتادهام...
آهای! تمام لحظههای زیبای بیخبریام! من خسته از خیالهای فقط خیال، واقعیت گران را با چه مشقتی روی دوشم کشیدهام و جلو رفتهام و جلو رفتهام و حالا با ناامیدی دوباره برگشتهام سمت خیالِ روشن و سبک تو! دور از هرچه واقعیت و حقیقت و نشدن و نبودن. که من حتی با خیال تو آسوده تر و شاد ترم و دیگر جهان را جدی نمیگیرم.
تو امتداد روزهای زیبایی، من کجای این جاده رهایت کردم؟
چه قشنگ بود :,)